بهانه تحریم دو وزیر ترکیه ای، ادامه بازداشت کشیش آمریکایی است که مقامات ترک وی را از وابستگان به فتح ا… گولن – مردی که گفته می شود عامل کودتای ناموفق دو سال پیش بوده است – می دانند.از سوی دیگر اختلاف میان دو کشور بر سر تحویل جنگنده های اف 35 درخواستی ترکیه باعث شده است تا مقامات ترک تهدید به شکایت در محاکم بین المللی را مطرح کنند. با این حال تاثیر این تنش ها بر اوضاع داخلی به ویژه تحولات اقتصادی ترکیه مثبت نبوده است.تحولات اخیر باعث شده است تا نرخ برابری لیر این کشور به سرعت کاهش یابد. از چند ماه پیش، نرخ برابری لیر در برابر ارزهای معتبر، روندی نزولی داشت که گفته میشود ناشی از نگرانی درباره سیاستهای اقتصادی دولت بوده است.
تحریم وضع شده از سوی آمریکا که احتمالا به نشانهای از تزلزل در موقعیت بینالمللی ترکیه تعبیر شده، این روند را سرعت بخشیده است. علاوه بر کاهش ارزش لیر، بازار سهام ترکیه نیز به تشدید اختلاف با آمریکا واکنش نشان داده و بهای سهام و اوراق بهادار، به خصوص اوراق قرضه دولت ترکیه نیز با کاهش قابل توجهی مواجه شده است.درمقابل،کاخ سفید نیز تصمیم ترکیه برای دو برابر کردن تعرفه واردات خودرو، سیگار و تجهیزات الکترونیکی از آمریکا را محکوم و آن را اقدامی در مسیر نادرست ارزیابی کرده است.ترکیه این اقدام را در واکنش به آن چه «حمله آمریکا به اقتصادش» توصیف کرده، انجام داده است. ایالات متحده تعرفه واردات علیه فولاد و آلومینیوم ترکیه را طی هفته گذشته دو برابر کرده است.
با این حال، میزان واکنش بی سابقه و غیر منتظره دونالد ترامپ به ادامه بازداشت یک کشیش در کشور هم پیمان، تردیدهایی را درباره واقعی بودن دلایل آمریکا در اعمال تحریم علیه ترکیه ایجاد کرده است. این تحریم ها برای مداوای بیماری جدیدی است که ایالات متحده به آن دچار شده است؛ «بیماری تحریم».
هم اکنون آمریکا قدم به دورانی گذاشته است که می توان آن را دوران تهدید متحدان نامید . ایالات متحده که در ابتدای قرن بیستم از یک جمهوری به یک امپراتوری در تراز بین المللی بدل شد، همچون تمامی امپراتوری های تاریخ با دو ابزار یعنی 1 – تطمیع و 2 – تهدید، پذیرش داوطلبانه یا اجباری قدرت های پیرامونی را به دست آورد. برای چندین دهه، آمریکایی ها به شکل چشمگیری در قبال عموم متحدانش، سخاوتمند و دست و دلباز عمل می کرده است. در دو جنگ جهانی اول و دوم، آمریکایی ها برای پیروزی دیگران میلیاردها دلار هزینه کردند؛ اروپای بعد از جنگ جهانی دوم با طرح مارشال بازسازی شد، ژاپن با جنگ کره و جنوب شرق آسیا با جنگ ویتنام از سقوط به دامان کمونیسم رهایی یافتند و اروپا باپول های هنگفت آمریکا در ناتو نجات یافت. حتی چین نیز با سرمایه آمریکایی ها به ابرقدرت اقتصادی جهان بدل شده است. سرانجام این که به قول دونالد ترامپ، جنگ های پس از 11 سپتامبر هفت تریلیون دلار هزینه روی دست مالیات دهندگان آمریکایی گذاشت.
اما آمریکای قرن بیست و یکم مانند آمریکای قرن بیستم، کشور ثروتمندی نیست تا با سخاوتمندی، محبت و احترام متحدانش را خریداری کند. آمریکای کنونی، کشوری مقروض و بی پول است که دلاری برای بذل و بخشش میان متحدانش ندارد. با ناتوانی در ادامه سیاست پرهزینه تطمیع ، ایالات متحده راه تهدید متحدانش را در پیش گرفته است. متحدان یا باید هزینه حفظ امنیت خود را داوطلبانه به ایالات متحده بپردازند یا خطر تهدیدات این کشور را به جان بخرند. ناتو زیر فشار افزایش هزینه های دفاعی قرار دارد، اعضای نفتا باید در تجارت با آمریکا مدارا کنند، چین بر سر مواجهه با بزرگ ترین جنگ تجاری تاریخ بشر قرار دارد و حتی سعودی ها و متحدانش باید بخشی از هزینه هفت تریلیون دلاری جنگ های پس از 11 سپتامبر را بپردازند یا این که دولت هایشان ظرف یک هفته سرنگون خواهد شد. سرانجام این که ترکیه، متحد ایالات متحده در ناتو یا به خواست واشنگتن تمکین می کند یا با جنگ اقتصادی مشابه جنگ آمریکا با ایران مواجه خواهد شد.
اکنون ایالات متحده برای حفظ امپراتوری پر هزینه خود، از سخاوتمندی به باج گیری از متحدان روی آورده است در حالی که این رویکرد، متحدان سیاسی- اقتصادی آمریکا را به تدریج به سمت قدرت های سخاوتمند دیگر سوق خواهد داد که بارزترین آن، چین است. همچنین تشکیل ائتلاف های جدید بدون آمریکا، دیگر گزینه پیش روی متحدان رنجیده ایالات متحده از اجرای سیاست «اول امریکا» خواهد بود. گرچه جایگزینی تهدید به جای تطمیع، زمان فروپاشی امپراتوری جهانی ایالات متحده را به تاخیر خواهد انداخت، اما آن چه باقی می ماند، «امپراتوری تنها» خواهد بود؛ امپراتوری که حتی به متحدان سیاسی- نظامی خود در ناتو هم رحم نخواهد کرد.