به گزارش ام تی رز
مردی که متهم است دوست قدیمیاش را در درگیری به قتل رسانده، مدعی شد قتل به خاطر جلوگیری از تعرض بود.
یک سال قبل مردی به نام حامد با ماموران پلیس تماس گرفت و از آنها خواست که هرچه سریعتر به آدرسی که میگوید، بروند. این مرد مدعی شد جسدی در آن مکان افتاده است. زمانی که پلیس در محل حاضر شد تحقیقات دراینباره آغاز شد و جسدی را که مرد جوان ادعا کرده بود پیدا کرد.
حامد به پلیس گفت: این جسد متعلق به دوست باجناقم سعید است. نام مقتول اشکان است و برای دیدن ما به این ساختمان نیمهکاره آمده بود. صبح که بیدار شدم جسد او را دیدم و از باجناقم پرسیدم چه شده، سعید گفت او را به قتل رسانده است.
وقتی سعید مورد پرسش قرار گرفت قتل را قبول کرد و گفت: روز قبل از حادثه من برای انجام کاری به سمت خیابان آزادی رفته بودم که به صورت کاملا اتفاقی اشکان را در خیابان دیدم. ما دوستان قدیمی بودیم و سالهای سال بود که همدیگر را ندیده بودیم. همینطور که داشتیم حرف میزدیم اشکان از من پرسید چه شغلی دارم و به او گفتم که در یک ساختمان نیمهکاره به اتفاق باجناقم کار میکنم و شبها هم همانجا میمانیم و گاهی به دیدن خانواده میرویم. اشکان گفت یک شب پیش ما میآید تا بیشتر با هم صحبت کنیم. من هم خوشحال شدم چون او دوست قدیمی من بود.
متهم افزود: شب حادثه اشکان آمد و ساعتها با هم صحبت کردیم و بعد هم خوابیدیم. اشکان شب را پیش ما مانده بود، من خواب بودم که یکدفعه متوجه شدم کسی بالای سرم ایستاده است. خیلی ترسیدم چراغ را که روشن کردم، دیدم اشکان بالای سر من ایستاده و طور خاصی نگاهم میکند. وقتی از او پرسیدم چه شده، به سمت من حمله کرد که من را مورد تعرض قرار دهد.
متهم گفت: همان لحظه چاقو را برداشتم و ضربهای به او زدم. آنقدر ترسیده بودم که نمیتوانستم کاری بکنم. باجناقم را خبر کردم و او هم گفت بهترین کار این است که خودمان پلیس را خبر کنیم. بعد از گفتههای این مرد، وی برای تحقیقات بیشتر بازداشت شد. متهم یک بار دیگر ادعای خود را مطرح کرد و گفت برای اینکه مقتول قصد تعرض داشت چنین اقدامی کرد و او را به قتل رساند. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه رسیدگی نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و درخواست صدور حکم قانونی کرد درادامه اولیای دم در جایگاه حاضر شدند و خواستار صدور حکم قانونی شدند. سپس متهم توضیحات خود را ارائه داد. در ادامه قضات از باجناق وی خواستند تا آنچه را دیده است، بیان کند. این مرد گفت: وقتی اشکان به محل اقامت ما آمد همهچیز خوب بود.
ما نه با هم دعوا کردیم و نه حتی اختلاف کوچکی پیش آمد. همهچیز به شوخی و خنده و مرور خاطرات گذشت. وقتی بیدار شدم سعید را دیدم که بالای سر جنازه اشکان نشسته بود، پرسیدم چه شده؟ به من توضیح داد که اشکان قصد تعرض داشته و او را زده است. من هم موضوع را به پلیس گزارش دادم. با پایان جلسه رسیدگی هیئت قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.