ماجرای انتشار عکس خانم نامداری را در کنار اخبار اخیر دو مداح مشهور ببینید. وجه اشتراک این دو خبر بسیارست؛ البته در گذشته هم سابقه داشته و آینده نیز متوقف بدان ها نیست. دچار یک “بیماری اجتماعی” نگران کننده شدیم که متاسفانه خیال درمان و چاره ای هم نیست.
هرکس به سهمی زنجیره توزیع “خطای ثابت شده و نشده” دیگران شده است.
یکم. ما با چه آدم هائی مواجهیم؟ جامعه ما مشحون از مردمی است با ایمان متزلزل؛ با قصورها و تقصیرها. محصور به “این” و “آن” نیست و تا “من و ما” امتداد دارد. قرارست پرده ها بیافتد؟ تاب می آوریم؟
دوم. رسانه ای آبرو می برد؛ یک گناه. بدتر اینکه دست به دست می شود؛ دو گناه. زشت تر اینکه وقتی تکذیب می شود، بازهم مقاومت می کنیم.
مسابقه افشاگری گذاشتیم؟ گناه چه کسی بیشتر است؟ “گناه فردی” فلان مجری و مداح یا “گناه اجتماعی” من و شما؟
ریختن آبروی مومن از معدود گناهانی است که نمی بخشند. ظلم است؛ امروز و فردا نیز وبال مان.
سوم. نگران چه هستیم؟ نگرانیم دامن یک جریان سیاسی آلوده شود؟ نگرانیم پای انقلاب نوشته شود؟ نگرانیم هیات و حجاب لطمه نبیند؟ نگرانی بحقی است. اما مقصر خودمانیم.وقتی الگوهای اجتماعی را جابجا و کم فروشی به مخاطب کردیم، باید نگران این خطاها می شدیم.
با این حال مردم هوشیارتر از ما هستند و الگوهای غیرواقعی را می فهمند و بین اسلام و مسلمان تفاوت قائلند.
چهارم. اگر خبرها آنطور که ما “نوشتیم” و “توزیع” و “قضاوت” کردیم بود، مخاطب سه بند بالائیم. اما اگر ماجرا به نحو دیگری رقم خورد و فهمیدم “کذب نوشتیم” و “ناحق خواندیم” و “خلاف تماشا کردیم”؛ آنگاه قطعا جوابگوی این حجم از “تضییع اجتماعی” نخواهیم بود.