رصد واکنش چهره ها و جریانات سیاسی به این اعتراضات می تواند تا حدود زیادی به سنجش صدق و راستی گفتار و رفتار سیاسیون و جهت گیری های آنها در شرایط و موقعیت های متفاوت باشد.
در این بین بررسی موضع گیری احزاب و جریانات اصلاح طلب در قبال این تجمعات می تواند منجر به فهم نکته های ارزنده ای شود. اصلاح طلبان همیشه مدعی حرکت بر اساس خواست جامعه، توجه به افکار عمومی و قشر جوان، حمایت از آزادی رسانه و تجمعات و … می باشند. اما بررسی واکنش های اصلاح طلبان نشان می دهد آنها تقریباً از همان ابتدا موضع گیری بسیار تندی در قبال این تجمعات داشتند. البته جریان اصلاح طلب واکنش یکدست و واحدی در قبال اعتراضات نداشت و در مقاطع مختلف واکنش های متفاوتی از خود بروز دادند. به طور کلی واکنش اصلاح طلبان را می توان به چند دسته زیر تقسیم کرد:
*مخالفت با تجمعات خیابانی با معرفی لیدری منافقین و سلطنت طلبان: برخی از اصلاح طلبان ضمن مخالفت جدی با تجمعات، کسانی را که به خیابان ها آمده بودند «سرنگونی طلب» و پیرو منافقین و سلطنت طلبان معرفی کردند. در این باره می توان به مطلب ابتدایی حمیدرضا جلایی پور اشاره کرد. جلایی پور در مطلبی در کانال تلگرامی خود نوشته بود: « مرتب از من سوال می کنند که چرا شما اصلاحطلبان فقط بلدید مردم را به رای دادن دعوت کنید؟ در پاسخ می گویم درست است ما اصلاحطلبان از مردم بیست سال است که می خواهیم بیایند و به اصلاح طلبان رای بدهند و در آینده هم برای حل معضلات جامعه چنین خواهیم کرد چون این کار مدنی و مسئولانه است و هم به نفع کشور و هم به نفع خود مردم بوده است. در ضمن آگاهانه و صادقانه بگویم اصلاحطلبان با تجمع کف خیابانی که سرنگونی طلبان (منافقین و سلطنت طلبان) خط بده آن باشند با تمام وجود مخالفند و این را با صدای بلند اعلام می کنید».
عباس عبدی نیز جزو اولین کسانی بود که خواستار واکنش تند علیه آشوبها شد او در اعتماد(11دیماه96 ) نوشت :شاید بسیاری از افرادی که در این اتفاقات شرکت کردند، ناآگاه یا عصبانی باشند. آنان هم محصول عملکرد ما و حکومت هستند، ولی این واقعیت نیز مسوولیت ما را بیشتر میکند که در برابر هرگونه تخریبی که ثبات و امنیت ایران و بقای تمدن ایرانی را نشانه میرود واکنش نشان دهیم.
* پرهزینه و بی فایده بودن تجمعات و تهدید اصولگرایان: در این بین برخی اصلاح طلبان نیز ضمن تاکید بر بی هدف بودن و پرهزینه بودن تجمعات به اصولگرایان و نهادهای امنیتی، انتظامی و قضایی درباره استفاده از این تجمعات هشدار می دادند. در این باره می توان به موضع گیری علی شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت اشاره کرد. شکوری راد در توییتی نوشت:« تظاهرات اعتراضی در شهرهای مختلف چه خودجوش و دارای انگیزههای معیشتی باشد و چه دارای محرک سیاسی داخلی یا خارجی، نویدبخش دستاوردی عینی برای بهبود وضعیت جامعه و کشور نیست ولی میتواند پرهزینه و تبعات آن پردامنه باشد. مطالبه اصلی و نهایی معترضین نیز معلوم نیست تا بتوان ارزیابی کرد. باید به آن دسته از افراطیونی که هنوز در برخی نهادهای امنیتی، انتظامی و قضایی حضور و نفوذ دارند انذار داده شود که مبادا به جای انجام وظیفه قانونی، ملی و فراجناحی به دنبال تشدید بحران و گرفتن ماهی از آب گلآلود باشند. فکر کاسبی از اعتراضاتی که جهت ابعاد آن روشن نیست، اگر باشد ویرانگر است».
در بیانیه ای که 16 نفر از اصلاح طلبان آن را امضا کردند نیز درباره مخالفان دولت آمده بود: « در این شرایط جناح تندروی مخالف دولت با تکیه بر تریبونها و رسانههای خود، به ویژه صداوسیما، مستمراً یاس و ناامیدی نسبت به نهادهای برآمده از رای مردم را به جامعه تزریق کرد. غافل از آنکه موج ناامیدی و بیاعتمادی تنها به نهاد دولت محدود نشده و نه تنها همه ارکان و نهادهای دیگر حکومت، بلکه حتی میراث مدنی، دینی و تمدنی ایران را هم در بر میگیرد. امیدواریم که این رویداد موجب تامل و تغییر جدی در سیاستهای جاری و رویکرد تصمیمگیران کشور شود».
مسئول دانستن اصولگرایان در راه اندازی تجمعات اعتراضی: در این بین گروهی دیگر از اصلاح طلبان در مطالب و مصاحبه های خود عنوان می کردند که برخی اصولگرایان تجمعات را سازماندهی کرده اند و حتی از ارتباط آنها با رسانه های خارجی برای انتشار فیلم های تجمع می گفتند!
مثلا جلایی پور در مطلبی نوشت: « این اعتراضها ابتدا خود جوش و مردمی نبوده و سازماندهی شده به راه افتاده است. دو سوم خانم ها چادری بودند. معمولا خانم های چادری در تظاهرات رسمی که از صدا و سیما اعلام می شود شرکت می کنند- مثل تظاهرات بعد از نماز جمعه، روز قدس، روز ۲۲ بهمن. لذا احتمالا این خانمها از مراکزی دعوت شده بودند. بعد عدهای از مالباختگان و ناراضیان هم به آنها پیوسته بودند و یک مقدار کنترل از دست سازمان دهندگان اولیه خارج شد. و کل جمعیت هم چند صد نفر (و حدود هزار نفر) بودند. فیلمبرداری خیلی پخته انجام گرفته بود تا مورد پسند سایت بی بی سی هم قرار بگیرد!! صورت کسی را هم نمیشد تشخیص داد. گویا باید جوری وانمود می شد که واقعا مردم از «دولت روحانی» ناراحتند. در صورتیکه در اعتراضات خودجوش معمولا شعارها بیشتر علیه «حاکمیت» هست نه «دولت».»
جلایی پور در انتها می نویسد: « متاسفانه شواهد نشان می دهد پشت سازماندهی این اعتراضات یک انقلابیگری عقیم و ایران بربادده قرار دارد».
اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت نیز اعتراضات اخیر را «دسیسه» مخالفان دولت دانسته و گفته بود: «کسانی که حرکتهای خیابانی را آغاز میکنند پایان دهنده آن نخواهند بود و دودش به چشم خودشان هم میرود.»
یا عباس عبدی که در یاداشتی در روزنامه ایران و با مطرح کردن این سوال که چرا چنین اتفاقاتی در زمان احمدی نژاد رخ نداده می نویسد: « این گونه رفتارهای دوگانه نشان میدهد که عدهای مردم را بازیچه فرض میکنند تا به اهداف خاص برسند. ولی این مسیر منتهی به نتیجه و مقصود نخواهد شد، زیرا نه مشکلات جامعه محدود به مسائل معیشتی است و نه افرادی که مطالباتی دارند محدود به این افراد و این شهرها هستند. بنابراین چارهای نیست جز آنکه معتقد شویم این رفتار و برنامهها در آن استان و به طور مشخص در امور معیشتی پشت پردههایی دارد».
عبدی در ادامه می نویسد:« ولی این اتفاق به احتمال زیاد پشت پرده سیاسی نیز دارد،بویژه آنکه در شهرهای خراسان رخ داده است؛ جایی که مخالفان دولت ریشه دواندهاند».
البته بعداً که تجمعات به شهرهای دیگر سرایت کرد و تحلیل های دیگری درباره آغاز اعتراضات مطرح شد اصلاح طلبان از این نوع تحلیل ها فاصله گرفتند. اما بودند برخی از شخصیت های اصلاح طلب که حتی پا را فراتر گذاشتند و در تحلیل هایی عجیب و غریب از همدستی اصولگرایان با ضد انقلاب برای شکست اصلاح طلبان سخن گفتند. در این باره علی شکوری راد، از اعضای جبهه مشارکت سابق و دبیر کل فعلی حزب اصلاح طلب اتحاد ملت گفت:«ناراضیان سیاسی از اصل نظام و ناراضیها از دولت با همکاری یکدیگر قصد دارند اوضاع را علیه اصلاح طلبی به هم بزنند».
تلاش برای مقصر دانستن نظام و تهدید به فروپاشی و سوریه شدن: برخی از اصلاح طلبان نیز به گونه ای سخن می گفتند که تجمعات را به مخالفان حکومت نسبت می دادند و اینکه جمهوری اسلامی می باید حق و حقوق مخالفان را به رسمیت بشناسد تا ایران از سوریه شدن و فروپاشی دور بماند.
مثلا مصطفی تاجزاده فعال سیاسی اصلاحطلب در این باره نوشت: « حکومت حق اعتراض مخالفان خود را به رسمیت بشناسد و تظاهرکنندگان نیز قانونی و مدنی رفتار کنند و از تخریب و آتش زدن اموال عمومی بپرهیزند تا ایران دموکراتیک شود و یکپارچه بمانند. سوریه نمیشویم».
فیضالله عربسرخی هم در توئیتر نوشت: « مستقل از همه پشتپردهها، مردم با مشکلات مختلف اقتصادی و اجتماعی گستردهای مواجهند و اعتراض، حداقل حق قانونی مردم است، همه ارکان صاحب اختیار درنظام، اعم از دولت، قوه قضاییه و غیر آن باید بابت مشکلات مردم پاسخگو باشند، ضمنا همه دوستداران ایران بدانند که کشور تحمل هزینههای یک فروپاشی مجدد را ندارد».
در این بین برخی نیز فرصت را برای نقد و تخریب سیاست های منطقه ای ایران مناسب دیدند. چنانچه احمد شیرزاد در یاداشتی در روزنامه آرمان نوشت: «جامعه میداند که عملکرد ایران در منطقه هزینههایی بر اقتصاد ملی تحمیل میکند. ممکن است احساس عمومی این باشد که ایران برای سیاستهای برون مرزی خود حدودی در نظر گرفته که برای کشور و جامعه هزینهساز است و بر آنها فشار وارد میکند. در این صورت میتوان تصور کرد که تعبیرهای مذکور در بروز اعتراضات موثر بوده است؛ اما با کمال تاسف جناح اصولگرا میخواهد همه این مسائل را انکار کند و همه مشکلات را به گردن دولت بیندازد».
شرق نیز در یاداشتی با اشاره به اغتشاشات نوشته بود: «سه عامل مانع پیشبرد راهبرد تعامل با جهان و اجرای کامل برجام بود؛ نخست، دوگانگی در سیاست خارجی کشور که نتیجه آن ارسال دو پیام ناهمسو و شاید متضاد به جهان بود. هیچکس نمیدانست حرفهای آقای روحانی و مذاکرات دکترظریف، رئیس دستگاه دیپلماسی کشور، جهتگیری مجموعه نظام در روابط خارجی است یا اقداماتی عملی از سوی دیگر نهادها؟… نمیتوان در یکسو منافع دیگر کشورها را به چالش کشید و از سوی دیگر دستگاه دیپلماسی کشور را برای جذب سرمایهگذاران خارجی تحت فشار قرار داد».
تاکید بر عامل خارجی در راه اندازی تجمعات: در این بین برخی گروه ها و جریانات اصلاح طلب نیز بیشتر بر عامل خارجی و سوء استفاده از تجمعات اولیه و مسالمت آمیز مردم تاکید داشتند. چنانچه در بیانیه مجمع روحانیون مبارز که بلافاصله بعد از جلسه این تشکل به ریاست رئیس جمهور اصلاحات در روز دوازدهم دی ماه برگزار شد ضمن تاکید بر نقش سه قوه در بهبود امور اقتصادی آمده است:« بلافاصله پس از بروز اولین تجمعات و اعتراضات مردمی دشمنان قسم خورده و کینه توز ملت ایران و در راس آنها آمریکا و عوامل زبون آنان همچون تروریستهای منافق و برخی مزدوران منطقه ایی آنان به حمایت و تشویق آشوبگران و اقدامات خشونت بار آنان پرداختند و عمق فریبکاری خود در ادعای دموکراسی و دلسوزی برای مردم ایران را به نمایش گذاشتند».
با توجه به این تقسیم بندی باید گفت اصلاح طلبان رویکرد یکسان و مشخصی در قبال تجمعات اخیری که بعداً به آشوب تبدیل شد نداشتند. اما در این بین برخی عوامل موجب شد که برخلاف سال 88 آنها هیچ وقت در حمایت از تجمعات و اعتراضات اخیر وارد میدان نشوند. اول اینکه در سال 96 دولتی بر سر کار است که آنها شاید از برخی سیاست و رویکردهای آن رضایت چندانی نداشته باشند اما با حمایت کامل آنها به قدرت رسیده و نیروهای آنها در راس و بدنه دولت حضور دارند.
همچنین اصلاح طلبان مدعی پیروزی در انتخابات مجلس شورای اسلامی در دوره دهم و انتخابات شوراها می باشند. به عبارتی بهتر وقتی اصلاح طلبان در قدرت سهم دارند طبیعتاً نمی توانند به راحتی وضع موجود را نقد کنند؛ چرا که هر گونه نقدی به مثابه زیر سوال رفتن عملکرد خودشان می باشد. بخصوص این که حربه چند سال اخیر آنها در حواله مشکلات به دولت نهم و دهم نیز کهنه و منسوخ شده و از سوی مردم بعد از حدود پنج سال در قدرت بودن مورد پذیرش نمی باشد.
از سوی دیگر در تجمعات اعتراضی اخیر معترضان هیچ وقت دنبال حمایت از اصلاح طلبان نبودند و حتی در برخی موارد شعارهایی علیه دولت و اصلاح طلبان سر داده می شد که این به منزله کنار گذاشتن آنها از سوی معترضین می باشد. به همین دلیل طبیعی است که جریان اصلاحات از همان ابتدا اعتراضات را طرد کنند و آن را به سلطنت طلبان نسبت دهند. اما همین جریان در آشوب های سال 88 هیچ وقت حاضر به تفکیک بین مردم، سلطنت طلبان و منافقان نشد و برای به چالش کشیدن نظام تلاش داشت از ظرفیت همه گروه های معاند به نفع خود بهره گیرد.
البته برخی اصلاح طلبان نیز بودند که با فرصت طلبی تلاش داشتند ضمن متهم کردن اصولگرایان و برخی نهادهای نظامی و انتظامی، زمینه تغییر سیاست های نظام و توجیه پذیرش برجام منطقه ای را تجویز نمایند. این در حالی است که در حال حاضر پایداری توافق هسته ای و بهره مندی ایران از برجام در هاله ای از ابهام می باشد. فراموش نشود که برخی در تحلیل حوادث اخیر یکی از دلایل شکل گیری اعتراضات را ناامیدی مردم از برجام با توجه به تبلیغات سنگین برای حلال مشکلات بودن آن در سال های قبل می دانند.
به طور کلی در تحلیل واکنش اصلاح طلبان به حوادث اخیر باید گفت اصلاح طلبان یا اعتراضات را به سازماندهی اصولگرایان نسبت دادند یا معترضان را سرنگونی طلب و منافق دانسته بودند. در این بین آنها تلاش داشتند بدلیل در قدرت بودن از کنار ناکارآمدی دولت و برجام عبور کنند و نقدها و انتقادات را متوجه کل نظام و سیستم سیاسی نمایند. به همین دلیل بود که بر پذیرش حق مخالف توسط حکومت و تغییر سیاست های منطقه ای ایران و پذیرش برجام منطقه ای تاکید داشتند.
از جمله نکات حایز اهمیت در آشوبهای اخیر رنگ باختن امید این جریان به دولتهای غربی بویژه آمریکا بود که صریح و بی پرده به حمایت از آشوبگران پرداختند .