به گزارش ام تی رز
«دوصد گفته چون نیم کردار نیست» حکایت این روزهای اروپایی هاست. اروپاییهایی که طی شش ماه اخیر که آمریکا از توافق هستهای خارج شده، در مقام «حرف» برای حفظ برجام خوب پیش آمدند اما پای «عمل» که رسید، نه کمیت شان که ظاهرا همه چیزشان میلنگد.
مقامات اروپایی و در راس آن، «فدریکا موگرینی» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به طور مداوم تاکید دارند که برجام برای آنها یک دستاورد «امنیتی» و «سیاسی» مهم است که به هرنحو میخواهند آن را حفظ کنند. اما همین اروپاییها که چنین مواضع شفافی میگیرند، دست کم سه ماه است که به صورت علنی اعلام کردهاند که روی یک سازوکار مالی ویژه موسوم به «SPV» کار میکنند که یک سیستم تهاتری برای مبادله با ایران براساس یورو است تا به این ترتیب شرکتهایی که با ایران کار میکنند بتوانند بدون گرفتار شدن یا با کاهش خطر گرفتار شدن در چرخه حاکمیت دلار آمریکا، به مراودات تجاری و مالی با ایران ادامه دهند.
با این حال در روزهای اخیر مسجل شده است که اروپا برای استقرار این نهاد در یک کشور تحت حاکمیت خود مشکل دارد و نتوانسته میزبانی برای آن پیدا کند. به سه دلیل مشخص، منطقا اروپاییها باید به اقدامات خود برای حفظ برجام سرعت میدادند:
اول: برجام یک دستاورد «سیاسی» بلامنازع برای اتحادیه اروپایی است. اتحادیهای که حتی حوزه سیاست خارجی اش را در جریان مذاکرات هستهای ایران تاسیس کرد و در جریان مذاکرات 12 ساله و نیز مذاکرات دو ساله منتهی به برجام نقش زیادی داشت تاجایی که برخی آن را تنها دستاورد سیاسی مهم اروپا میدانند.
دوم: به لحاظ حیثیتی مقامات ارشد اروپایی ماه هاست که بر لزوم استقلال این اتحادیه از آمریکا تاکید دارند.این تاکیدات از لزوم بیرون رفتن اروپا از زیر یوغ «بردگی آمریکا» که توسط مقامات فرانسوی مطرح شد، آغاز شد و اکنون به پیشنهادهای مهمی همچون ایجاد «ارتش اروپایی» و حتی «شورای امنیت اروپا» رسیده است. این انگیزه استقلال خواهی در حوزه مالی نیز تاحدودی در ساختار «SPV» قرار بود دنبال شود تاجایی که برخی آن را «خطر» برای سیطره دلار آمریکا خواندند و به واشنگتن هشدار دادند که با محروم کردن ایران از مراودات مالی دلاری و ایجاد سازوکار مالی برپایه یورو، حاکمیت دلار مخدوش خواهد شد و سیستمی موازی با دلار شکل خواهد گرفت که میتواند قدرت اقتصادی آمریکا را کاهش دهد.
سوم: همان طور که اروپاییها میگویند، برجام برای آنها نه یک فرصت اقتصادی که یک موقعیت «امنیتی» است و میتواند امنیت این قاره را مخدوش کند. به راه افتادن رقابت تسلیحات هستهای در غرب آسیا، گسیل بیشتر سرریز مهاجران و آوارگان ناشی از جنگها در منطقه خلیج فارس به سوی اروپا و… از جمله مهمترین تبعات امنیتی برای اروپاست. اروپاییها خوب میدانند که اگر ترقهای در منطقه غرب آسیا منفجر شود، صدایش در پایتختهای اروپایی بیش از پایتختهای عربی و آسیایی ترسناک خواهد بود.
اما با این دلایل مشخص و مهم، چرا اروپا فقط حرف میزند؟ این بی عملی اروپا دلایل متعددی دارد از جمله: فشارهای سنگین آمریکا به سیستم مالی کشورهای اروپایی و ترساندن آنها از تحریمهای ثانویه و جرایم سنگین مالی، لابیهای گسترده تل آویو در اروپا و دوره گردیهای فشرده ضد ایرانی که نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی برگزار کرد، لابیها و دلارهای سعودی، وابستگی پیچیده و سنگین سیستمهای مالی اروپایی و بینالمللی به «فدرال رزرو» یا بانک مرکزی آمریکا به دلیل سیطره دلار و مبادلات بسیار زیاد شرکتها و بانکهای اروپایی با آمریکا، شکافهای داخلی اروپا و تقابلهای کشورهای نزدیک به آمریکا با سایر کشورهای مستقل تر.
اما در کنار همه این شرایط موثر، به نظر میرسد، حالادیگر پس از شش ماه مذاکره فشرده با اروپا میتوان گفت که «بی عملی» اروپا نتیجه مواجه نشدن این اتحادیه با یک اقدام عملی و عینی از سوی ایران است.
اروپاییها اگر در شش ماه اخیر به این نتیجه میرسیدند که چنان چه واقعا و عملا کاری برای حفظ برجام و دورزدن تحریمهای ایران نکنند، دیگر نمیتوانند در سایه امنیتی که برجام برای شان ایجاد کرده زندگی کنند، شاید تا امروز بارها، سازوکار مالی شان را راهانداخته بودند.
اما درحالی که شش ماه از خروج آمریکا از برجام گذشته و اروپا هنوز حتی یک آجر روی زمین نگذاشته تا سازوکارش برای حفظ برجام آغاز شود، ولی ایران کماکان به این توافق پایبند مانده و دنیا از منافع پایبندی ایران به تعهداتش در برجام نفع میبرد، چرا اروپا باید هزینه مقابله با آمریکا را بپردازد و برای حفظ برجام اقدام عملی انجام دهد؟
دراین ماهها مقامات ایران بارها گفتهاند که اگر اروپا به تعهدش عمل نکند، ایران واکنش متقابل خواهد داشت؛ اما ظاهرا خبری از اقدام «عملی» برای مقابله با کندی اروپاییها نیست. یا اگر هست نشانهای نداشته که حداقل اروپا آن را درک کند و به اقداماتش سرعت بدهد. دراین شش ماه مقامات ایرانی به صورت «شفاهی» تهدید کردهاند که با بی عملی اروپا مقابله خواهند کرد، اروپاییها هم در مقابل به صورت «شفاهی» گفتهاند که برجام را حفظ خواهند کرد.
دستگاه دیپلماسی اگر میخواهد اروپا را وادار به عمل کند باید روی میزش یک تهدید عملی بگذارد. هرچند ایجاد تضمینهای عملی برای اروپا باید در این شش ماه انجام میشد، اما حتی همین امروز میتوان برای طراحی یک «پاسخ عملی» به کندی اروپا اقدام کرد.
اشتباه نکنیم این تهدید عملی لزوما ساخت بمب یا افزایش سطح غنی سازی نیست. کاهش سطح همکاریها با آژانس میتواند پیام واضحی برای اروپا مخابره کند، حتی در برجام ظرفیتهایی وجود دارد که براساس آنها میتوان به طرف مقابل پیام عملی و آشکاری داد که اگر به «حرف»های شفاهی اش «عمل» نکند ایران قادر است که جامه عمل به حرف هایش بپوشاند.