در بخش شمالی شهرستان سامیت در ایالت اوهایو روستایی قدیمی وجود دارد که به خاطر اتفاقات ترسناکی که در آن اتفاق افتاده و افسانه هایی که درباره اش ساخته شده به شهر جهنمی معروف است. با اینکه اسم این روستان «بوستون میلز» است اما امروز همه دیگر اینجا را به نام شهر جهنمی می شناسند. اگر می خواهید از افسانه های مخوف این شهر ترسناک مطلع شوید در ادامه ام تی رز را همراهی کنید.
شهر جهنمی یکی از افسانه ای ترین مناطق ایالت اوهایو است. مطمئنا با شنیدن اسم این شهر تعجب کردید اما، این اسم رسمی شهر نیست و از همان ابتدا اسم شهر نبوده است. این شهر امروز کاملا متروک است و افسانه هایی که درباره اش وجود دارد باعث شده که اسمش را شهر جهنمی بگذارند. منطقه ای که به شهر جهنمی معروف است در بخش شمالی شهرستان سامیت قرار دارد. اسم این منطقه در اصل بوستون میلز است و در سال ۱۸۰۶ تاسیس شده به طوری که قدیمی ترین روستای شهرستان سامیت به شمار می رود.
بوستون هیلز در سال ۱۸۰۶ تاسیس شد و تا سال ۱۹۷۴ روستایی آرام و ساکت بود. پروژه های ساخت و ساز، افراد زیادی را به این شهر کشاند و ایستگاه راه آهنی که در دهه ۱۸۸۰ ساخته شد به شهر رونق خاصی داد به طوری که که خیلی ها این روستا را برای زندگی انتخاب کردند.
در سال ۱۹۷۴، در پی نگرانی هایی که به خاطر از بین رفتن جنگل ها به وجود آمد قانونی به تصویب رسید تا این روستا تبدیل به پارک ملی شود. قرار بر این شد که این منطقه از ساکنان خریداری و به پارک ملی تبدیل شود. حتما می توانید حدس بزنید که با این قانون، دولت ادعای مالکیت این شهر را کرد و اهالی محبوب شدند که به شهر دیگری بروند. قرار بر این بود که همه ساختمان ها و ساخت و سازها از بین برود و شهر، پارک ملی شود. دولت بدون اینکه از مردم نظری بخواهد خانه های مردم را می خرید و اهالی که به خاطر این اقدام دولت عصبانی بودند چاره ای جز ترک این محل نداشتند.
اما افسانه های این شهر از کجا شروع شد؟ زمانی که هر خانه از اهالی خریداری می شد اطراف هر خانه پر از تابلوهای «تجاوز ممنوع» می شد و قرار بر این بود تا این تابلوها تا زمانی که ویرانی خانه ها شروع شود در این محل بمانند. بعد از اینکه صدها خانه در مدت زمان کوتاهی خریداری شدند ویرانی آن ها عقب افتاد. همه کسانی که از جاده می گذشتند و این خانه ها را می دیدند فکر می کردند که شهر به طور اسرار آمیزی متروک شده است اینجا بود که شایعات شروع شد. داستان هایی که درباره این شهر وجود دارد آنقدر زیاد است که نمی توان همه آن ها را گفت.
شایعاتی پیچید که قرص های شیمیایی ای که بر روی خاک به کار می رود باعث ایجاد جهش هایی روی انسان و حیوان می شود از آن جمله مار پیتون منطقه بود که به هیولایی عجیب تبدیل شده بود. مردم بعد از دیدن تابلوهای ورود ممنوع در اطراف این روستا به این شایعه رسیده بودند.
شایعه ترسناک دیگر مربوط به قبرستان شهر است مردم می گویند این قبرستان در تسخیر یک روح است که بر روی یک نیمکت می نشیند و به همه خیره می شود. اما جالب است که کسانی که به دیدن این قبرستان می روند می گویند که در اینجا هیچ نیمکتی وجود ندارد!
شایعه بعدی هم درباره همین قبرستان است و اینکه درختانش تکان می خوردند! می گویند بیشتر قبرهای این قبرستان متعلق به بچه هایی یک مدرسه است که به قتل رسیده اند. در میان همه داستان های ترسناکی که درباره این روستا وجود داشت شاید ترسناک ترین آن ها یک اتوبوس مدرسه ای بود که در جنگل پنهان شده بود. می گویند که این اتوبوس پر از بچه های مدرسه بوده اما همه بچه ها توسط شخصی که از تیمارستان روانی فرار کرده بود کشته شدند. اما این داستان زمانی ترسناک تر می شود که بدانید به گفته مردم این منطقه در جنگل صدای گریه این بچه ها به گوش می رسد. بعد از اینکه گردشگران زیادی برای دیدن این اتوبوس به این جنگل می رفتند اتوبوس از این محل برداشته شد.
البته داستان های ترسناک این شهر تمامی ندارد: خانه ای متروک در جنگل که چراغش همیشه روشن است، ادعای اینکه قبرستان و دیگر بخش های شهر بر روی قبرستانی دیگر ساخته شده، یک کشتارگاه که می گویند تسخیر شده است. امروز این شهر به ترسناکی سال های قبل نیست و بخشی از پارک ملی دره کویاهوگا شده است. این منطقه در سال ۲۰۰۰ پارک ملی شده و همه بناهای متروکش یا نوسازی شده و یا از بین رفته است. امروز دیگر همه ویرانه های ترسناک گذشته، از این محل پاک شده و اثری از آن ها نیست. کسانی که به دنبال بازدید از جاهای ترسناک هستند هنوز که هنوز است که به این منطقه می روند و از جاذبه های ترسناکش دیدن می کنند.