در بانک سرمایه گذاری کنیم یا خانه بخریم؟!

در بانک سرمایه گذاری کنیم یا خانه بخریم؟!
داستانی که امروز قصد داریم تعریف کنیم نتیجه ای بهت آور دارد. این روزها از صندلی عقب تاکسی گرفته تا میهمانی و محل کار همه دارند درباره بانک ها و سرمایه گذاری در آنها بحث می کنند و می گویند این که پول و سرمایه تان را دو دستی ببرید و تقدیم شعبه یک بانک کنید و توقع سودآوری داشته باشید، کار پر ریسکی است.
این نظریه توسط یک باور کهنه و قدیمی تقویت می شود که می گوید بانک سرمایه تان را فریز می کند. از منظر علمی هم می توان پای چیزهایی مثل نرخ تورم را وسط کشید و به این نتیجه رسید که بله! سپرده گذاری در بانک واقعا دل شیر می خواهد.
با این حال داستان امروز که برگرفته از یک تجربه کاملا عملی و واقعی است می تواند به ما نشان دهد که در پشت تمام حرف و حدیث های موجود، بانک ها در دراز مدت می توانند نسبت به بقیه سرمایه گذاری های مرسوم روشی مطمئن تر به حساب بیایند. البته که در پایان داستان واقعی امروز قضاوت با خود شماست. ما این ماجرا را دقیقا نعل به نعل آن طور که برای مان تعریف کرده اند روایت می کنیم.

راهکار اول: سرمایه گذاری در روش سود مرکب

300 میلیون تومان کل سرمایه ای است که علی در سال 91 دارد. او عزم خود را جزم کرده تا با این پول دست به کاری بزرگ بزند. در آن زمان بازارهای زیادی پیش رویش وجود داشته تا به چشم سرمایه گذاری نگاه شان کند. چیزهایی مثل بازار سکه و ارز، حتی می توانست پول را به دست آدم مطمئنی در بازار بسپارد تا او با این پول کار کند و هر ماه مبلغی را به عنوان سود به حسابش بریزد اما وقتی پای کل سرمایه یک عمر زندگی وسط بیاید، شما ناخودآگاه محافظه کار می شوید.

کاغذ و روزنامه ها و بخش های مهم خبری از ماجراهای فریب و کلاهبرداری، افت ناگهانی قیمت طلا و بی ثباتی قیمت ارز پر است. رفقا هم مدام در گوش تان می خوانند که نمی توان به هر کسی اعتماد کرد. شاید به خاطر همین حرف هاست که از سال ها پیش به این طرف، بانک و مسکن را به عنوان مطمئن ترین سرمایه گذاری های موجود می شناسیم چون منابع بانک ها در ایران همیشه توسط نیروی جادویی محافظت می شود و صرف داشتن یک سند شش دانگ خیالتان بابت داشتن یک خانه راحت است.

وقتی وارد یک شعبه بانک می شوید، بسته به مقدار پولی که دست تان است، با شما رفتار متفاوتی دارند. یادتان که نرفته، داریم درباره 300 میلیون تومان پول نقد در سال 1391 حرف می زنیم. همین امروز هم دارنده چنین پولی ارج و قرب زیادی دارد چه برسد به سال هایی که هنوز دلار را هزار و 800 تومان خرید و فروش می کردند.

در آن سال ها علی می توانست کل سرمایه اش را برای پنج سال با سودی معادل 24 درصد در بانک بگذارد. در مدل سپرده گذاری ساده سود دوره ای این سرمایه گذاری چیزی معادل 600 هزار تومان در ماه می شد. عجله نکنید، اگر قهرمان قصه ما با خودش کنار می آمد و به این سود کوچک دست نمی زد، همین امروز و بعد از گذشت پنج سال سرمایه نهایی او احتمالا به رقم شگفت انگیز 640 میلیون تومان می رسید.

حالا بیایید یک امکان دیگر را بررسی کنیم. او می توانست این پول را در سپرده ای با سود مرکب بگذارد. این نوع سپرده ها روشی عجیب دارند؛ یعنی به جای این که سود سپرده تان را  تحویل بگیرید و آن را ذره ذره خرج کنید، در اقدامی رندانه این سود به مجموع کل سپرده تان افزوده می شود و از ماه بعد به آن نیز سود تعلق می گیرد.

در این حالت سرمایه نهایی علی می توانست سرنوشتی متفاوت پیدا کند و امروز در پایان قرارداد پنج ساله با بانک به رقم 765 میلیون تومان برسد. تازه این به شرطی است که نرخ سود سالانه تعلق گرفته به سود سپرده گذاری را حداقل 10 درصد محاسبه کنیم.

راهکار دوم: خرید خانه و اجاره دادن آن

علی قصه ما به جای سرمایه گذاری در بانک راه دیگری انتخاب می کند. خودش می گوید تقصیر دوستانش بوده که زیر پایش نشسته اند و مدام گفته اند خانه بخرد. توجیه آنها برای چنین توصیه ای همان حرف های قدیمی است. همان باورهایی که انگار زیر پوست مان دویده و حالا دیگر بخشی از وجودمان را تشکیل می دهند. وقتی شما خانه بخرید، همین که سند را به اسم تان کنند دیگر «صاحبخانه» چیزی شده اید.

خانه مال شماست و به عنوان سرمایه دار می توانید با آن وارد بازار اجاره شوید. به احتمال زیاد باید چند سالی با این روش مستاجرداری کنید و مترصد فرصتی باشید که قیمت ملک ناگهان جهش می کند. قیمت ها که بالا برود فروش ملک می تواند صاحبخانه را خوشبخت کند. انتخاب خوبی است نه؟ هوشمندانه است؟ حتی بهتر از سرمایه گذاری در بانک و دریافت سود مرکب؟

علی پنج سال پیش درست مثل شما فکر می کرده و حالا روبروی ما نشسته و می گوید اگر زمان به عقب برگردد هرگز طرف معامله مسکن نمی رود. خودش می گوید از بانک بیرون آمده و در مرکز شهر خانه ای به مبلغ 300 میلیون تومان می خرد خوشحال!

در آن زمان علی با 300 میلیون تومان می توانسته خانه ای 20 ساله با متراژ 90 متر بخرد و همان ابتدای کار پول زیادی خرج تعمیر و بازسازی آن کند. اولین قرارداد اجاره با 70 میلیون تومان رهن کامل بسته می شود. خانه تمیز و نونوار است و مستاجر و صاحبخانه هر دو راضی هستند. علی پیش خودش می گوید چیزی بهتر از این وجود ندارد.

یک سال بعد اوضاع بهتر هم می شود چون به مستاجر پیشنهاد می دهد برای تمدید قرارداد رقم رهن را به 80 میلیون تومان برساند. پیشنهاد مورد موافقت قرار می گیرد اما یک سال بعد یعنی در سال 93 مستاجر تصمیم می گیرد جابجا شود. علی می ماند و خانه ای که انگار در آن به مدت مدو سال هر روز چهارشنبه سوری برگزار کرده اند. از در و دیوار کثافت می بارد. چاره ای نیست، برای این که بتوان دل مستاجر جدید را به دست آورد، باید آن را رنگ آمیزی کرد.

حالا دوره ای است که رهن خانه دیگر مثل گذشته محبوب نیست چون پول مثل گذشته توی دست و بال مردم وجود ندارد. بیشتر مستاجران ترجیح می دهند عوض رهن، پای قرارداد اجاره بنشینند. صاحبخانه ها هم با این کار مشکلی ندارند. اجاره ماهانه بیشتری می گیرند و آن را به زخمی می زنند.

برای علی که خانه را به عنوان سرمایه گذاری خرید، این کار یک برگشت به عقب محسوب می شود. 50 میلیون پیش گرفته و ماهی 1.5 میلیون تومان اجاره به سحابش می ریزند. مستاجر دوم اهل شکایت است. مدام بالا و پایین می رود و خرج می تراشد. از کولر ایراد می گیرد. لوله کشی را تعمیر می کند و …

قرارداد سوم با رقم 25 میلیون پیش و ماهی دو میلیون اجاره بسته می شود. خانه به معنای واقعی کلمه به خرج افتاده. مستاجر است دیگر و نمی توانید توقع داشته باشید دلش برای خانه شما بسوزد. این غصه زیاد بزرگ نیست.

نگرانی بزرگ علی پول هایی است که این وسط مجبور شده خرج کند. خودش می گوید بابت هر بار قرارداد اجاره به طور متوسط یک میلیون تومان پول بنگاه پرداخت کرده. بازسازی اصلی خانه در همان ابتدای کار 3.5 میلیون تومان خرج روی دستش می گذارد و با احتساب بقیه تعمیرات در سال های بعد باید کل پول خرج شده در این بخش را شش میلیون تومان در نظر گرفت.

اخلاق بد مستاجرها و بهانه هایی که می آورند در نهایت علی را به فکر می اندازد چطور می تواند خودش را از شرّ خانه راحت کند؟

نتیجه گیری و مقایسه

علی به سراغ همان مشاور املاکی می رود که پنج سال پیش خانه را برایش پیدا کرده بود. با هم پشت میز می نشینند و حساب و کتاب شروع می شود. خانه ای که علی در آن سال به قیمت 300 میلیون تومان خریده بود، حالا 500 میلیون تومان قیمت دارد. خبر بد این که در رکود بازار مسکن، مشتری زیادی نمی توان برایش پیدا کرد و در صورت نشستن پشت میز احتمالا اولین درخواست خریدار جدید بازسازی ملک است. اوج استیصال علی وقتی است که نوشته ای درباره سپرده گذاری مرکب، قوانین و نرخ سود آن می خواند.

در عوض این امکان علی فهمید به طور متوسط هر ماه 2.5 میلیون تومان از مستاجرانش اجاره گرفته است. این رقم در کل سال می شود 30 میلیون تومان و با این شرط که مثل سپرده گذاری مرکب به کل پول دست نمی زد در پایان پنج سال سرمایه اولیه اش به رقم 650 میلیون تومان می رسید. حالا او اطمینان دارد که اشتباه بزرگی مرتکب شده و دیگر نمی تواند خانه اش را دوست داشته باشد.