به گزارش ام تی رز
فروش بلیت هواپیما در مسیرهای داخلی و خارجی از ۴۰ تا ۷۰ درصد کاهش داشته است، نه تنها سفرهای توریستی بلکه بیزنسی هم کمتر شده است. طرفداران صندلیهای «بیزنس و فرست کلاس» هم دیگر ترجیح میدهند با اکونومیها سفر کنند.
به گزارش ایسنا، سالهای ۹۵ و ۹۶ اوج سفرهای خارجی ایرانیها بود. سرجمع حدود ۱۹.۵ میلیون سفر خارجی برای این دو سال ثبت شده است. عددی که حجم زیادی از انتقادها را متوجه خود کرد و باعث شد قوانین سختگیرانهای برای سفرهای خارجی ایرانیها اعمال شود از افزایش سه تا شش برابری عوارض خروج گرفته تا فروش محدود ارز مسافرتی. اما آنچه سفرهای خارجی را از مدار خارج کرد، نوسانات ارز و گرانی بلیت هواپیما و خدمات سفر بود. با آنکه سیاست دولت طبق توصیه مقام معظم رهبری تمرکز بر سفرهای داخلی و جایگزین کردن با سفرهای خارجی بود، اما برنامهای بر این اساس تنظیم نشد و سفرهای داخلی حتی از نوع جادهای ـ با توجه به افزایش نرخ عوارضیها در آزادراهها و بزرگراهها، قطعات و تجهیزات خودروهای سواری ـ تحت تاثیر جو گرانی ارز قرار گرفت و نامهنگاریهایی که از رییسجمهور تا معاون وی برای کنترل قیمت خدمات سفر از جمله بلیت هواپیما انجام شده بود نیز بیاثر ماند.
سفر به مشهد هم سخت شده
برآورد اکبر غمخوار ـ عضو انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی استان تهران ـ بر این است که این مدت فروش بلیت هواپیما در مسیرهای داخلی تا ۷۰ درصد کاهش داشته است و در اینباره میگوید: شرکتهای هواپیمایی با وجود دستورهای متعدد مسوولان، هنوز حاضر نشدهاند قیمتها را تغییر بدهند. هزینه بلیت رفت و برگشت برای هر نفر در مسیر پرترددی مانند تهران ـ مشهد بیشتر از ۳۲۰ هزار تومان است که در روزهای عادی بدون ازدحام سفر تا ۶۵۰ هزار تومان هم میرسد. دیگر وسع یک خانواده از قشر متوسط جامعه نمیرسد که حتی به مشهد سفر کند.
او ادامه میدهد: ما درباره کاهش سفرهای خارجی ایرانیها صحبت نمیکنیم، مساله کاهش سفرهای داخلی است که سیاست دولت افزایش آن و جایگزینی با سفرهای خارجی بوده است، ولی ظاهرا هیچ نگرانی و یا برنامهای برای تغییر این وضعیت وجود ندارد.
غمخوار با اشاره به دفاعیات سازمان هواپیمایی از آزادسازی نرخ بلیت هواپیما، تاکید میکند: آژانسهای مسافرتی و حتی مردم با آزادسازی موافقند ولی با رهاسازی، نه. شرایط حال حاضر شرکتهای هواپیمایی به هیچ وجه شبیه آزادسازی نیست.
حذف سفرهای خارجی به مرفهین جامعه هم سرایت کرد
علی اصغر توکلی ـ بازرس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی ایران ـ اما عامل کاهش سفرهای داخلی را به دنبال ریزش مسافرتهای خارجی تنها در گرانی و نوسانات ارز جستوجو نمیکند و به فرهنگ سفر در ایران میپردازد و میگوید: سفر آخرین اولویت خانوار ایرانی است، یعنی اگر همهچیز زندگی فراهم باشد، دستآخر برای سفر برنامهریزی میشود. فرهنگ ایرانیها در اینباره مشابه اروپاییها نیست که زمانی را در عمر کاری و یا طول زندگی خود به سفر اختصاص دهند، به خاطر آن از مدتها قبل برنامهریزی کنند و مرخصی بگیرند. درحالیکه در برخی کشورها حتی مرخصیهای اجباری داده میشود تا کارمندان برای تجدید قوا چند روزی به سفر بروند. این موضوع تقریبا در دنیا اثبات شده که فراهم کردن چنین انگیزه و امکانی برای کارمندان در رونق کسب و کار اثر مثبت دارد، فرهنگی که متاسفانه هنوز در ایران جا نیافتاده است و هنوز که هنوز است خانواده ایرانی آنقدر منتظر میماند تا همه اسباب زندگی فراهم و کاستیها برطرف شود و اگر پولی اضافه ماند برای یک سفر برنامهریزی کند. زمان زیادی میبرد تا این فرهنگ تغییر کند.
او سپس به شرایط حال حاضر سفر مردم ایران میپردازد و اضافه میکند: با وجود چنین فرهنگ و پیشینهای در مردم ایران، پروژه محدودسازی و جایگزینی سفرهای خارجی به نتیجه نرسید، چون سفر آخرین اولویت سبد خانوار ایرانی است.
این مدیر آژانس در ادامه بیان میکند: چه انتظاری میتوان داشت که با اعمال محدودیت در سفرهای خارجی، سفر داخلی افزایش یابد، آن هم در این شرایط اقتصادی. شاید تا یک سال پیش با یک و نیم میلیون تومان درآمد میشد زندگی کرد، اما حالا با پنج میلیون تومان هم نمیشود.
وی از تلاش آژانسها و تشکلهایی چون انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی برای ارزانسازی سفر سخن میگوید و میافزاید: تا به حال موفق نبودهایم سفری ارزان طراحی کنیم، چون هتلها حاضر نیستند قیمتها را کم کنند، البته شرایط آنها را هم باید درنظر گرفت، به هر حال مخارج هتل هم در این گرانی زیاد شده است، همانطور که راهنماها و رانندههای تور به خاطر دشواری معیشت، نمیتوانند دستمزدشان را پایین نگه دارند.
به زعم توکلی فروش بلیت هواپیما در مسیرهای داخلی تا ۴۰ درصد و برای مقاصد خارجی تا ۷۰ درصد کاهش داشته است.
او در ادامه اظهار میکند: سفرهای خارجی بشدت گران شدهاند و نه تنها قشر متوسط دیگر سفر نمیرود که اقشار مرفه هم کمتر به آژانسها برای خرید بلیت و سفر خارجی مراجعه میکنند. مشاهدات نشان میدهد افراد مرفه اگر در سال سه سفر میرفتند حالا فقط میتوانند یک سفر بروند.
وی با اعتقاد بر اینکه در یک سال گذشته به سفرهای خارجی ضربههای زیادی از عوارض خروجی گرفته تا گرانی دلار و بلیت هواپیما وارد شده است، میگوید: سفر کردن خیلی سخت شده است، ایرانیها عادت دارند وقتی به کشور دیگری میروند قیمت هر کالا و خدماتی را به پول ایرانی تبدیل و محاسبه کنند، با این شرایط حتی خریدن یک بطری آب برایشان صرف نمیکند و چون سفر در اولویتشان نیست، پس در این شرایط اقتصادی آن را حذف میکنند.
توکلی به عنوان واردکننده گردشگران خارجی به ایران نیز بیان میکند: وقتی نوسانات ارز تشدید شد بسیاری اعلام کردند از این ظرفیت برای جذب گردشگر خارجی میتوان استفاده کرد، اما با توقف فعالیت شرکتهای هواپیمایی مانند ایرفرانس، بریتیش ایرویز، کی ال ام و الاتحاد، گردشگر خارجی چطور به ایران سفر کند، شرایط سفر برای هر دو گروه ایرانی و خارجی سخت شده است.
از پروازهای خالی مالزی و تایلند تا هواپیمای تهران ـ تبریز با ۲ مسافر
ناصر مرادی از فعالان پیشکسوت گردشگری و عضو انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی ایران نیز داستانهای مشابهی از سرنوشتی که سفر به آن دچار شده است، تعریف میکند و میگوید: در گذشته مسافر خارج از هر نوع قشر و کلاس کاری زیاد بود، اما با گرانی بلیت هواپیما حتی تعداد مسافران بیزنسی و کاری هم کاهش یافته است. آنها قبلا صندلیهای بیزنس یا فرست کلاس را میخریدند، ولی حالا اکونومیها را ترجیح میدهند. سفرهایی هم که به قصد دیدار اقوام، فرزندان و یا آشنایان انجام میشد نیز خیلی کم شده و مهمتر از همه سفرهای توریستی که به شدت کاهش داشته است. بگذریم که ماه پایانی تابستان فرودگاههای بینالمللی شلوغ بودند، چون مسافران آن دوره بلیتهایی با قیمت قدیمی یا چارتری را خریده بودند و این اصلا معیار درستی برای اینکه سفرهای خارجی را بدون تغییر و همچنان پرطرفدار اعلام کنیم، نیست.
او مصداق میآورد که هر سال با رسیدن فصل سرما، سفر به خاور دور اوج میگرفت و پروازهای مالزی و تایلند خالی نمیماند، اما امسال هواپیماها به این مقاصد خالی پرواز میکنند.
مرادی میگوید: وضعیت فروش بلیت پروازهای داخلی نیز مشابه خارجیها است. چند روز پیش خلبانی تعریف میکرد یکی از پروازهای تهران ـ تبریز تنها دو مسافر داشت که با این حساب پرواز آن هواپیما اصلا مقرون به صرفه نبود، بنابراین باید مسافران را راضی میکردند که از این پرواز منصرف شوند و با هواپیمای دیگری این سفر را انجام دهند. کاهش تعداد مسافران در پروازها کاملا مشهود است است. بسیاری از همکارانم در آژانسها بیکار نشستهاند تا شاید یک بلیت بفروشند. قطعا ادامه کار برای آژانسهای گردشگری و شرکتهای هواپیمایی بسیار دشوار است، اما با تعطیل کردن که کار دست نمیشود. با یارانه دادن هم مشکل حل نمیشود، چاره باید اساسی باشد و درمان موقف نباشد.
وی با اشاره به رکود و احتمال تعطیلی تعداد زیادی از آژانسهای گردشگری، میافزاید: شرکتهای هواپیمایی شرایط فروش بلیت را سختتر از گذشته کردهاند، مهلت زمان پرداختهای نقدی را از ۱۵ روز به ۵ روز رسانهدهاند. مبالغ ضمانتنامههای بانکی را نیز افزایش دادهاند. اوضاع گردشگری چندان مطلوب نیست، اما همینطوری هم نمیماند.
او به نکتهای اشاره میکند که به نظر میرسد مدل توجیهی شرکتهای هواپیمایی برای کم نکردن نرخ بلیتها باشد و میگوید: فروش بلیت از نظر تعداد کاهش چشمگیری داشته، اما افزایش نرخی که ایجاد شده آن ریزش تعداد را به نحوی جبران میکند. مثلا بلیت هنگ کنگ اکنون ۵۰ میلیون تومان فروخته میشود درصورتیکه تا چند ماه پیش باید چندین بلیت فروخته میشد تا برابر با عاید میشد.
مرادی نیز معتقد است اگر دولت برنامهریزی درست و سریعی داشته باشد میتوان دستکم از این موقعیت برای جذب گردشگر خارجی استفاده کرد و ادامه میدهد: متاسفانه تبلیغات منفی علیه امنیت ایران باعث شده بیشتر گردشگران خارجی سفر خود را کنسل کنند. خیلی از خارجیها نمیدانند ایران برای آنها ارزان شده است.